من وتو با همیم اما دلامون خیلی دوره (چهارشنبه 87/9/27 ساعت 2:0 عصر)
همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره 

نداریم هیچ کدوم حرفی که بازم تازه باشه 

چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره 

من وتو،من وتو ،من وتو 

هم صدای بی صداییم با هم و از هم جداییم 

خسته از این قصه ها ییم هم صدای بی صداییم 

نشستیم خیلی شب ها قصه گفتیم از قدیما 

یه عمره وعده ها رو دادیم و حرف ها رو گفتیم 

دیگه هیچی نمی مونه برای گفتن ما 

گلای سرخمون پوسیده موندن توی باغچه 

دیگه افتاده از پا ساعت پیر رو طاقچه 

گلای قالی رنگ زرد پاییزی گرفتن 

اونام خسته شدن از حرف هر روز تو و من 

  

من وتو ،من و تو ،من وتو هم صدای بی صداییم با هم و از هم جداییم خسته از این قصه هاییم هم صدای بی صداییم





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 55 بازدید
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدیدها: 7986 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من

  • یادگاری من
    هانی
    سلام به شما خوبان؛در این وب از زبان دختری حرف میزنم و البته مسائلی هم در زمینه روانشناسی اخلاق و مسائل مربوط به روانشناسی امیدوارم که خوشتون بیاد
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  •