دیرنیست به هم بیگانه نیستیم احساسمان (چهارشنبه 87/10/4 ساعت 11:48 عصر)
دیرنیست به هم بیگانه نیستیم احساسمان ،
آرزوهایمان و نگاهایمان باهم گره خورد من تو
را در قصه های شیرین عاشقانه ام جاداده ام
پنجره های امید و شادی را باز خواهیم کرد و
ترانه خوش آهنگ صمیمیت را با هم خواهیم
خواند گل های از مهربانی و خوشبختی را در
باغچه دلمان خواهیم کاشت تا بعد از این صداقت
مان صدای زلال خوشبختی مان را به افق های
دوردست برساند دیگر کسی نمانده همه رفته اند
و تنها خاطرهاست که می ماند در ازدحام پر صدا
های این سکوت دغدغه بی تو بودن شیش? نازک
تنــهای و احســــاســم را تلنگر میــزنـد
در انتهای جاد? کوچه باغ های کودکی سر، ردپای
نگاهت را نشان میدهد ومن چه آرام روی بـــــال