از بین تمام موضوعاتی که کنجکاوی جامعه ی نوین بشری را برانگیخته است، هیچ کدام به جذابیت هوش نیست. واژه "هوش"
هم به وسیله ی افراد متخصص و هم توسط افراد معمولی چنان به کَرات به کار
می رود که معنای آن بدیهی تلقی شده و از قراینی که همراه آنها به کار
رفته، استنباط می گردد حتی میان متخصصان هم تعریف واحدی برای آن وجود
ندارد ؛ زیرا واژه ی "هوش" یک اسم است، یعنی کلمه ای که بر شیء یا چیزی با
مشخصات یا اوصاف معین دلالت دارد. هوش امری بسیار پیچیده و انتزاعی است که
ویژگی های معینی مانند سبک و سنگین، قرمز و آبی ندارد.
هدف از این آزمون نه تنها ارائه ابزاری برای اندازه گرفتن بهره ی هوشی (I.Q) است بلکه طرح اطلاعات مهمی در خصوص هوش انسان است
که برای شما کاربر محترم ارزشمند خواهد بود؛ زیرا به شما کمک می کند تا به
خود ادراکی و تجزیه و تحلیل عمیق تر توانایی خویش برای مقابله با معضلات
جامعه ای که در آن به سر می برید دست یابید.
شرایط پاسخ گویی
این آزمون برای اندازه گرفتن هوش طراحی شده است. اگر سن شما یازده سال یا بیشتر است می توانید در این آزمون شرکت کنید. فقط زمانی به سؤالات آزمون پاسخ دهید که با نشاط و سرحال هستید. حتماً در جایی ساکت، راحت و با نور کافی به سؤالات پاسخ دهید. لطفاً محدودیت زمانی را رعایت کنید و در هنگام پاسخگویی به سؤالات با هیچ فردیمشورت نکنید.
توجه: گرچه آزمون مذکور، ضریب
نسبتاً صحیحی از هوش شما را در اختیارتان قرار می دهد، ولی بسیاری از جنبه
های دیگر ذهن انسان مانند خلاقیت، استعداد، موسیقی و مهارت های روانی –
حرکتی نیز وجود دارند که آزمون بهره ی هوشی آنها را اندازه نمی گیرد.
دستورالعمل ها را بخوانید :
الف ) راهنمای اجرای آزمون
- این آزمون ترجیحاً برای رده سنی 11 تا 16 سال قابل اجراست. ولی افراد دیگر هم می توانند در این آزمون شرکت کنند.
- 45 دقیقه فرصت دارید که به 60 سؤال پاسخ دهید. از این محدوده ی زمانی فراتر نروید.
- به همه ی سؤال ها پاسخ دهید. اگر پاسخ را نمی دانید حدس بزنید. هیچ سؤالی را بدون پاسخ باقی نگذارید.
- اگر چنین به نظر می رسد که سؤالی بیش از یک پاسخ دارد یا اصلاً پاسخ
صحیحی ندارد گزینه ای را انتخاب کنید که به نظر شما بهترین است. این سؤال
ها عملاً طوری طراحی شده اند که توانایی تفکر و استدلال شما را بیازمایند.
ب ) نمونه ی سؤال ها
نمونه سؤال های زیر را پیش از شروع آزمون به دقت بخوانید:
1 – در برخی از سؤال ها از شما خواسته شده است که مقایسه ای انجام دهید.
مثال : نسبت قایق به آب مثل نسبت هواپیما است به :
خورشید – زمین – آب – آسمان – درخت
پاسخ : آسمان صحیح است. قایق در آب حرکت می کند. این امر را می توان با
هواپیمایی مقایسه کرد که در آسمان حرکت می کند. همچنین شما باید طرح هایی
را با یکدیگر مقایسه کنید.
مثال : نسبت به مثل نسبت است به :
الف) ب) ج ) د ) ه)
پاسخ : گزینه (ج) صحیح است. دایره ای که به دو قسمت تقسیم شده، می توان با مربعی مقایسه نمود که آن نیز به دو قسمت تقسیم شده است.
2 – در برخی از سؤال ها، گروهی از پنج شیء به شما داده خواهد شد.
چهارتای آنها وجه اشتراکی خواهند داشت ؛ یعنی به طریقی مشابه یکدیگر
خواهند بود. از شما خواسته خواهد شد که شیء را که با چهارتای دیگر تشابه
ندارد، انتخاب کنید.
مثال : کدام یک از این پنج شیء کمترین شباهت را با چهار مورد دیگر دارد ؟
سگ – اتومبیل – گربه – پرنده – ماهی
پاسخ : اتومبیل صحیح است. بقیه همگی موجودات زنده هستند. اتومبیل، موجود زنده نیست.
مثال : کدام یک از این پنج طرح کمترین شباهت را با چهار مورد دیگر دارد؟
الف ) ب ) ج) د) ه)
پاسخ : گزینه ی ( د ) صحیح است. بقیه ی گزینه ها همگی از خطوطی راست تشکیل شده اند. دایره، خط منحنی است.
3 – در برخی از سؤال ها، اعداد یا حروفی به شما ارائه می شود که
دارای نظمی معین هستند. ترتیب این اعداد یا حروف از الگوی معینی پیروی می
کند، اما یکی از آنها با این نظم و ترتیب جور در نمی آید. شما باید آن را
که با الگوی ترتیب بقیه همخوانی ندارد انتخاب کنید.
مثال : کدام یک از این اعداد به گروه زیر تعلق ندارد؟
13 – 11 – 10 – 9 – 7 – 5 – 3 – 1
پاسخ :10 صحیح است. اعداد فرد که از 1 شروع شده ؛ به ترتیب آمده اند. عدد 10 زوج است که با این گروه جور در نمی آید.
4 – همچنین شما باید برخی مسائل را حل کنید.
حل این مسائل مستلزم دانش ریاضی عمیق و پیچیده نیست بلکه این مسائل میزان
منطقی بودن شما را می آزمایند؛ یعنی کیفیت درست فکر کردن شما را می سنجد.
شما حالا آماده شروع آزمون هستید. هر سؤال را به دقت بخوانید و حروف
گزینه ی صحیح یا عددی را که انتخاب کرده اید علامت بگذارید.
|
محرم
امسال قرین غمهای غزه گشته است و من سخت حیرانم. اشکها و نالههای کودکان
آن سامان بیسامان مرا به یاد خردسالان ابردل کربلا میاندازد. اما در
شگفتم که چرا پس از گذشت بیش از نیم قرن هنوز طنین نالههای فلسطین، اندام
دژخیمان را خرد نکرده است؟
چرا اشکهای فلسطین سیل نمیشود؟ و چرا
فریادهای آن شرری ندارد تا دشمن را به آتش کشد، آنگونه که در کربلا، هزار
سال پیش اتفاق افتاد و در هزار کربلای دیگر در این هزار سال.
شاید
آن سوز را باید مادران آن دیار در گلوی کودکان خویش میپروراندند که سردی
این آهها موروثی است. این قطرههای اشک، همه عقیماند.
و آن شور که در ذات این فریادهای بیثمر نیست این روزها چه ملموستر است.
حسین
ولی خدا بود که عزتش را به هیچ نباخت و آزادانه ایستاد و آزادگی را آموخت.
حسین به نالهها سوز داد که هر گاه بر تارک بُتی نشینید، آن را تا ریشه
بسوزاند.
روزهایی که نسیمی از کربلا برخاسته. آری درست فهمیدهای، آن شور و سوز و اثر، «حسین علیه السلام» است. و چه خوب گفته آنکه گفته: نمک دین حسین است. «حسین» تمنای حنجره فلسطین است.
کودکان فلسطین باید همه، مهر حسین با شیر از مادر بگیرند! تا کربلای آنان نیز آبستن عاشورای پیروزی گردد.
حسین
ولی خدا بود که عزتش را به هیچ نباخت و آزادانه ایستاد و آزادگی را آموخت.
حسین به نالهها سوز داد که هر گاه بر تارک بُتی نشینید، آن را تا ریشه
بسوزاند.
این سوز را در لبنان همه دیدند که در سی روز به ثمر نشت.
مگر نه این که حسین کشتی نجات است؟ «اِنَّ الحُسین مِصباحُ الهُدی وَ سَفینَةُ النَجاةِ»، مردم فلسطین باید این را بدانند که برای نجات از این طوفان باید به سوی حسین آیند.
و
این روزها این سفینه چه دست یافتنیتر است.اگر خوب گوش کنی ندای «هَل مِن
ناصر...» حسین علیه السلام را خواهی شنید. کافی است کام بر یاحسین
برگشایی. و این همان چیزی است که غزه آن را کم دارد. آری غزه یک «یا حسین» کم دارد.
«اِنَّ لِقتل الحُسَینِ حرارةً فِی قُلوبِ المُؤمِنین لَن تُبرَدُ اَبَداً»
شور حسینی هیچگاه در دل مردان با ایمان سرد نمیشود.
|
قرنها
بعد از رنسانس یعنی در سالهای آغازین قرن بیستم برخی از افراد به
صورت مخفیانه جریان « شیطانپرستی » را با ویژگیهایی همچون گناهگرایی ،
قتل ، تجاوزات جنسی ، بیتوجهی به مسائل توحیدی و ... پایهگذاری کردند.
اگرچه
فطرت خداجوی انسانی عاملی بازدارنده در تمایل یافتن تعداد وسیعی از افراد
جامعه انسانی به این جریان شده ، لکن استفاده از موسیقیهای جذاب و متنوع
، انجام اعمال خارقالعاده و دور از ذهن ، تهیشدن انسان غربی و عصر جدید
از معنویت و اتصال به منبع فیض موجبات گرایش افراد ی را به این گروهها
فراهم آورد.
یک
سمبل با عنوان « شماره تلفن شیطان » توسط گروههای هوی متال وارد ایران
شده اما در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور در میان شیطانپرستان تلقی
میشود . از سالها پیش تاکنون این عدد با اشکال مختلف بر روی دیوارها و
لباس و زیور آلات مشاهده میشود .
ابزار مهمی که این گروه ها در دست دارند موسیقی است.
دلایل استفاده از موسیقی
الف . جاذبه های مجازی و حاشیهای موسیقی این گروه یعنی متالیکا مانند ایجاد فضا برای روابط آزاد دختران پسران
ب. ارزان و قابل دسترسی بودن آن با توجه به ارتقاءتجهیزات فنی تکثیر و توزیع
ج
. کاهش سطح حساسیت یا حساسیت زدایی از طریق نفوذ به خانوادهها ،شرکتها
،اتومبیلهای شخصی ،رایانههای شخصی بالاخره گوشیهای تلفن همراه
روند و روالی که موسیقی متالیکا در گسترش مقوله شیطانپرستی تاکنون طی کرده است بسیار قابل توجه میباشند .
ظهور
یک خواننده جدید دقیقا به مثابه یک شیطان جدید همواره جمع تازهای از
علایق و عواطف اقشار مختلف مردم در کشورهای جهان را (علیالخصوص جوانان)
به خود جلب میکند.
« برایان هاگ وارنر » نام اصلی فردی است که امروز به مرلین منسون یا به اختصار(MM) شهرت یافته است.
وی
که اکنون علاوه بر هواداران چندین هزار نفری در اقصی نقاط جهان به عنوان
شیطان بزرگ شناخته و مورد پرستش قرار میگیرد . مانند سایر افرادی که از
چهرههای شاخص شیطانپرستی به حساب میآیند دوران کودکی توام با سختیهای
فراوان مانند فقر و تنگدستی را سپری کردهاست.
نقش موسیقی
متال نقش حساس گسترش دامنه مخاطبین شیطانگرایی می باشد . از سوی دیگر با
گذشت زمان خوانندگان متالیکا همه روزه بیشتر تمایلات شیطانی خود را آشکار
مینمایند و بدینسان میتوان آنها را تنها عامل تبلیغ شیطانگرایی معرفی
کرد .
آشنایی با متالیکا
در
سال 1981 یک نوازنده درام به نام « لارس الریچ » با انتشار یک آگهی
فراخوان تشکیل یک گروه هوی متال را اعلام و پس از مدتی موفق به جذب افراد
مختلفی میشود .
ارزشهای القایی متالیکا :
متالیکا
در حقیقت ضدارزشهایی را ارائه مینماید که شامل « بازگشت به تاریکی
»(محور اصلی تفکرات شیطانپرستان ، بیرحمی و تجاوزات جنسی ، فحاشی ، هجوم
و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن) میباشد .
صلیب
وارونه (upside down cross ) : این نماد و حکایت از « وارونه شدن مسیحیت
دارد » و عمدتا استهزا و سخره گرفتن این دین است . صلیب وارونه در گردن
بندهای بسیاری مشاهده شده و خوانندههای راک انواع مختلف آنرا به همراه
دارند .
خوانندگان این
گروه بر روی صحنه و در کلیپهای خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوههای
فاسد ،خون و مردار نموده و از کثیفترین گروههای موسیقی جهان به حساب
میآیند .با توجه به وفور موسیقی های مبلغ این گروه ها در ایران و رویکرد
برخی جوانان بی اطلاع به این نوع موسیقی و حتی چاپ کتاب حاوی متن این
موسیقی ها و سرمایه گذاری زیاد دشمن در این باره بررسی و تحقیق پیرامون
این موضوع و اطلاع رسانی و آگاهی افکار عمومی امری ضروری به نظر می رسد.
نماد
صلیب شکسته یا چرخ خورشید (swastika or sun wheelc) : چرخ خورشید یک نماد
باستانی است که در برخی فرهنگهای دینی همچون کتیبههای بر جای مانده از
بوداییها و مقبرههای سلتی و یونانی دیده شدهاست .
لازم
به توضیح است این علامت سالها بعد توسط هیتلر به کار رفت ، لکن برخی با
هدف به سخره گرفتن مسیحیت این سمبل را وارد شیطانپرستی کردند .
یک
متخصص علوم رفتاری و آسیب شناس اجتماعی با بیان این مطلب گفت: با توجه به
گسترش روزافزون فعالیت های گروههای شیطان پرست در منطقه کشورهای اسلامی به
ویژه ایران خطر این گروه ها از نظر فرهنگی و اخلاقی به مرحله بحران رسیده
است.
آگاهی
رسانی به نسل جوان و آموزش آنها درباره سرانجام شوم این حرکت ضد فرهنگی از
طریق رسانه ها می تواند از گسترش حرکت آنها جلوگیری کرده و در صورت تداوم
آنها را ریشه کن کند.
شیطان
پرستان استفاده از مواد مخدر روانگردان و آزادی بی بند و باری جنسی را جزو
مراسم هفتگی خود قرار داده و با توجه به اینکه شیطان را مظهر مقاومت در
برابر آدم قلمداد می کنند مخالف هر صفت انسانی بوده و اخلاق و امور اخلاقی
را بر خلاف باورهای خود می دانند.
ضد
عدالت (Anti justice) : با توجه به اینکه تبر رو به بالا نماد عدالت در
روم باستان به شمار می آمده است شیطانپرستان تبر رو به پایین را با عنوان
نماد ضد عدالت در راه پیمودن مسیر تاریک انتخاب کردهاند .
آگاهی
رسانی به نسل جوان و آموزش آنها درباره سرانجام شوم این حرکت ضد فرهنگی از
طریق رسانه ها بویژه تلویزیون و مقابله قانونی با مبلغان و سرگروههای این
تفکر شیطانی در کوتاه مدت می تواند از گسترش حرکت آنها جلوگیری کرده و در
صورت تداوم آنها را ریشه کن کنند.
رئیس پلیس امنیت اخلاقی
ناجا نیز چندی پیش از برخورد قانونی و قضایی با فرقه های مبتذل غربی خبر
داده و عنوان کرده بود که با گروهها و فرقه های مبتذل شناسایی شده غربی
مانند شیطان پرستی، رپ و غیره که در داخل کشور دانسته یا نادانسته و یا
به طور سازمان یافته فعالیت می کنند برخورد قانونی و قضایی خواهد شد و
برخوردهای ناجا با تذکر و آگاه سازی آغاز می شود.
منابع:
همشهری جوان
خبر گزاری فارس
سایت مستور
|
طرح مسأله:
این
روزها با شدت یافتن تجاوز ددمنشانه وهجوم بی امان رژیم سرتا پا جعلی و تا
بن دندان مسلح اسرائیل بر مردم مظلوم و بی دفاع غزه، موج عظیمی از اعتراض
ها و حمایتهای پیدا و پنهان ملتهای آزاده و بیدار به نفع مستعضفان
فلسطینی، اقصا و نقاط جهان را درنوردیده است.
در این راستا کشورعزیز
ما ایران نیز قطع نظر از انگیزه ی حفظ منافع ملی و سیاسی خود در
خاورمیانه، بر حسب تکلیفی شرعی و انسانی می کوشد تا هر آن چه در توش و
توان دارد و تا آنجا که مصالح امنیتی کشور اجازه می دهد، از هر گونه یاری
بخشی وامداد رسانی به این مردم آواره و بی پناه دریغ نورزد.
با
اینکه ادله روشن و فراوانی بر ضرورت این مهم وجود دارد اما هنوز در ذهن و
زبان برخی، سوالاتی برانگیخته می شود که ضرورت طرح این موضوع و رسیدگی
بدان را دو چندان می کند؛ سوالاتی از این دست که اساسا فلسفه کمک رسانی به
مردمانی دیگر در آن سوی دنیا چیست؟
و چگونه است که به رغم آمار
هولناکی که درصد معتنابهی از مردم کشورمان را زیر خط مطلق فقر نشان می
دهد، هنوز بخشی از سرمایه های ملی و مردمی این کشور به سود و سوی کشوری
دیگر سرازیر می شود؟ مگر نگفته اند چراغی که به خانه رواست به مسجد
نارواست؟! و...
مساله یاد شده از موضع و منظر سیاسی دلایل خاص خود را دارد که می بایست در جای دیگر بررسی شود.
(و البته کارشناسان محترم بخش جامعه و سیاست، بیش و کم بدان پرداخته اند برای نمونه بنگرید به مقاله: مرزهای ایران کجاست؟)
اما غایت این نوشتار، بررسی و تبیین این مساله از وجهه نظر دینی و خاستگاه قرآنی است.
اگر
آنها کافر بودند و تنها برای تالیف دلهایشان برای بخشش و حمایت جامعه
اسلامی استحقاق می یافتند، اینان که مسلمانند و در جبهه ای مشترک و به سود
ما جهاد می کنند.
دلیل اول:
در سوره مبارکه"توبه" آیه 60می خوانیم:
إِنَّمَا
الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیهَا
وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی
سَبِیلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ
عَلِیمٌ حَکِیمٌ.(توبه/60)
ترجمه: زکاتها مخصوص فقرا و
مساکین و کارکنانی است که برای (جمع آوری) آن زحمت میکشند، و کسانی که
برای جلب محبتشان اقدام میشود، و برای (آزادی) بردگان، و (ادای دین)
بدهکاران، و در راه (تقویت آیین) خدا، و واماندگان در راه؛ این، یک فریضه
(مهم) الهی است؛ و خداوند دانا و حکیم است!
فقیهان بر مبنای
این آیه یکی از موارد مصرف زکات را کسانی می دانند که باید بخشی از مصادیق
نه گانه زکات نظیر گندم، جو، گوسفند، شتر، طلا و...بدانها پرداخت شود تا
محبت ایشان به اسلام جلب و دلهایشان نرم گردد.
اکنون ببینیم اصطلاح" َالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ" بر چه کسانی اطلاق می شود.
کثیری
از تفاسیر، کافران را مصداق این عبارت می دانند(به عنوان نمونه بنگرید
به:اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج6، ص250، احسن الحدیث، ج 4، ص258، تبیین
القرآن، ج1، ص208، برگزیده نمونه، ج2، ص219)
علامه طباطبایی(ره)
صاحب تفسیر گرانسنگ "المیزان"، "مولفة قلوبهم" را غیر مسلمانانی می داند
که اگر چه ممکن است در ازای اخذ سهم زکات به دین اسلام درنیایند ولی
مسلمانان را در دفع دشمن یاری می بخشند. (ترجمه المیزان، ج9، ص417).
در بیان السعاده آمده که ایشان کسانی هستند که" آماده حفظ مرزها و حدود مسلمانان هستند" ( ترجمه بیان السعادة، ج6، ص: 177).
خلاصة المنهج نیز آنها را جمعى از اشراف مطاع کفار می داند. )خلاصه المنهج، ج2، ص240)
کلبی در اسباب النزول گفته است آنها همان منافقین هستند.( اسباب النزول، ترجمه ذکاوتی، ج1، ص131)
شیخ طوسی نیز در تفسیر اثنی عشری آنها را منحصر در اشراف کفار می داند.( تفسیر اثنا عشری، ج5، ص: 129)
با
توجه به آنچه گذشت می توان گفت منظور از عبارت"مؤلفة قلوبهم" کسانی هستند
که یا به طورمطلق کافرند و یا مسلمانانی سست ایمانند که در اطراف مرزها و
حدود جامعه اسلامی ساکنند.
و اما از دیدگاه فقیهان و مفسران، فلسفه
اعطاء زکات به این گروه این است که ایشان در قبال اخذ مقداری از سهم زکات
دلهایشان به سوی اسلام جلب و محبت اسلام در قلبهایشان مستقر می شود؛ در
نتیجه آنجا که دشمن بیرونی منافع جامعه اسلامی را تهدید می کند مسلمانان
را در دفع دشمن یاری می رسانند و چنانچه دشمن در تدارک حمله به سرزمینهای
اسلامی باشد زودتر خبردار شده و مسلمانان را نیز مطلع می سازند.
اکنون
با توجه با مقدمات یاد شده می گوییم آیینی که بخشش و پرداخت زکات به
کافران را، آنهم از مواردی چون غلات که حاصل تلاش ودسترنج سالیانه یک
مسلمان است، بر پیروان خود فرض و واجب می داند، آیا پیروانش را در قبال
مسلمانانی ستم دیده که تحت سیطره ستمگران و تجاوز دژخیمان قرار گرفته اند
و حتی از کمترین امکانات طبیعی و حقوق انسانی خود باز داشته شده اند،
مسوول و مکلف نمی داند.
اگر آنها کافر بودند و تنها بخاطر تالیف
دلهایشان استحقاق بخشش و حمایت جامعه اسلامی می یافته اند، اینان که
مسلمانند و در جبهه ای مشترک و به سود ما جهاد می کنند.
چگونه
است که به رغم آمار هولناکی که درصد معتنابهی از مردم کشورمان را زیر خط
مطلق فقر نشان می دهد، هنوز بخشی از سرمایه های ملی و مردمی این کشور به
سود و سوی کشوری دیگر سرازیر می شود؟
دلیل دوم:
امیرالمومنین علیه السلام در نامه ی 53 از نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر می فرماید:
«
و اشعر قلبک الرحمة للرّعیة و المحبة لهم و اللطف بهم و لا تکوننّ علیهم
سبعا ضاریا تغتنم اکلهم، فانهم صنفان؛ اما اخ لک فی الدّین او نظیر لک فی
الخلق ؛». (نهج البلاغه، نامه 53)
مهربانى با مردم را پوشش
دل خویش قرار بده و با همه دوست و مهربان باش مبادا هرگز مانند حیوان
شکارى باشى که خوردن آنان را غنیمت دانى چه آنکه مردم دو گونهاند، گروهى
برادر دینى تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش.
(به لباس زیر که
نزدیکترین و چسبیده ترین پوشش برای انسان است “شعار” می گویند و “اشعر”
نیز در اینجا نزدیکترین می باشد و مراد اینکه به مردمان خیلی نزدیک باش).
اگر
چه مخاطب حضرت در این نامه تنها مالک اشتر نخعیست اما روی خطاب آن امام
همام با همگان است و بر ما که داعیه پیروی از حضرتش را در سر می پروریم
بیشتر.
بنابراین بر هر شیعه ای (اگر نگوییم هر مسلمانی) فرض است که
بالهای لطف و محبت خود را بر سردیگران خواه هم آیین با اوباشند خواه نه،
بگسترانند.
دلیل سوم:
روایت مشهور پیامبر اکرم (ص) که می فرماید:
من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم. (وسائل الشیعه ج15 ص141)
هر کس ندای مردی را بشنود که فریاد برآورد که ای مسلمانان به دادم برسید اما اجابتش نکند، هرگز مسلمان نیست.
کلمه"رجلا" جای تامل بسیار دارد، چرا که حضرت حتی نفرمود "من سمع مسلما".
ابوالقاسم شکوری
< language="java">postamble();>
|
بازم به وبت سر میزنم!
یعنی اگه نظر ندی!!!
|
اینم عکس
همش میگفتین عکس کو!
|
|
اگر
از پایان گرفتن غمهایت ناامید شده ای ، به خاطر بیاور که زیباترین صبحی که
تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی است که هیچ
دلیلی برای تمام شدن نمی دید
زیباییه
عشق به سکوت است نه فریاد ؛ زیباییه عشق به تحمل است نه به خرد شدن ؛ و
فرو ریختن عشق خیالی است که اگر به واقعیت بپیوندد تمام شیرینی اش را از
دست می دهد
قلب آدم مثل یه جزیره می مونه ؛ مهم نیست چه کسی اول پاشو تو اون می زاره ، مهم اینه که کی تا آخر تو اون میمونه
عاشق
شدن مثل دست زدن به آتیش می مونه. پس سعی کن تا وقتی که جراتش رو پیدا
نکردی هیچ وقت بهش دست نزنی. اما اگه بهش دست زدی سعی کن طاقتش را داشته
باشی که تو دستات نگهش داری.
|
درشهری
دورافتاده خانواده فقیری زندگی می کردند.پدرخانواده ازاینکه دختر5ساله شان
مقداری پول برای خریدکاغذکادوی طلایی رنگ مصرف کرده بودناراحت بودچون همان
قدرپول هم به سختی به دست می آمد.
دخترباکاغذ کادو یک جعبه رابسته بندی کرده وآن را زیر درخت کریسمس گذاشته بود.
صبح روزبعددخترک جعبه رانزدپدرش بردوگفت:بابااین هدیه من است.
پدرجعبه را ازدخترخردسالش گرفت وآن رابازکرد.
داخل جعبه خالی بود!
پدرباعصبانیت فریادزد:مگرنمیدانی وقتی به کسی هدیه میدهی بایدداخل جعبه چیزی هم بگذاری؟
اشک ازچشمان دخترک سرازیرشدوبااندوه گفت:باباجان من پول نداشتم ولی درعوض هزاربوسه برایت داخل جعبه گذاشتم .
|